مسیر

سیاسی - فرهنگی-مذهبی

مسیر

سیاسی - فرهنگی-مذهبی

بیانات صاحب نطران دینی و سیاسی و فرهنگی

پیام های کوتاه
  • ۳۰ آبان ۹۳ , ۱۲:۴۷
    غفلت
  • ۱۶ آبان ۹۳ , ۱۶:۵۶
    عشق
  • ۱۶ آبان ۹۳ , ۱۶:۳۱
    عزت
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران

عدم توجه به بدگویی ها نسبت به همسر

| دوشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۴، ۰۸:۱۷ ب.ظ

از صفات زشتی که در بین مردم کاملًا رواج دارد مذمت و بدگویی کردن از دیگران است.

این صفت پلید در بین دوستان و خانواده‌ها کدورت و دشمنی ایجاد می‌کند. خانواده‌ها را متلاشی می‌گرداند. کانون گرم خانوادگی را سرد و بی‌رونق می‌نماید و چه بسا اسباب قتل و جنایت می‌شود.

عیب‌جویی و بدگویی، عوامل و علل مختلفی دارد؛ حسد، دشمنی، کینه‌توزی، انتقام‌جویی، خودستایی، جلب محبت دیگران و ده‌ها مورد دیگر، از عوامل بدگویی به‌شمار می‌آیند. برخی به ظاهر اظهار دوستی می‌کنند و برای خیرخواهی از دیگران بدگویی می‌کنند و کینه آنان را در دل‌های آدم می‌پرورانند و قصدی جز این ندارند که خود را خیرخواه جلوه دهند. از این رهگذر است که مرد عاقل و با هوش نباید به مطلق بدگویی‌ها ترتیب اثر بدهد، بلکه باید با کمال دقت و احتیاط منظور گوینده را دریابد و مواظب باشد فریب ظاهرسازی‌های او را نخورد و تحت تأثیر القاآت شیطانی او قرارنگیرد.

از نکات قابل توجهی که مرد باید بدان توجه داشته باشد این است که مادر، خواهر، برادر و زن برادرش غالباً با همسرش میانه خوبی ندارند گرچه تظاهر به دوستی داشته باشند.

علت امر این است که پسر پیش از ازدواج جزء خانواده پدر و مادرش محسوب می‌شود و از خویش استقلالی ندارد. پدر و مادر هم که سال ها برای پسرشان رنج و زحمت می‌کشند بدان امید است که در پایان عمر، از او استفاده ببرند. در عین حالی که برایش عروسی می‌کنند و به ظاهر مستقلش می‌کنند، از وی انتظار دارند که از پدر و مادرش قطع علاقه نکند و در عین استقلال، تابع آن‌ها باشد و بیش از سابق نسبت به آنان اظهار محبت نماید و در همه امور، هیچ‌کس حتی همسرش را بر آنان ترجیح ندهد و مانند سابق تمام توجهش به سوی آنان معطوف باشد، ولی پسر وقتی ازدواج می‌کند تمام همش این است که یک زندگی خوش و آبرومند و کاملًا مستقلی داشته باشد و چون همسرش را عضو مهم و شریک زندگی نوین می‌داند، به وی اظهار عشق و علاقه می‌کند. شبانه‌روز تلاش می‌کند تا اسباب و لوازم زندگی را مرتب نماید، اسباب رفاه و آسایش خود و همسرش را فراهم سازد، هر چه در این باره بیش‌تر کوشش کند، به همان نسبت از زندگی سابقش جدا می‌شود، و نسبت به خویشانش کم‌تر اظهار علاقه می‌کند.; 

در این جاست که خانواده داماد، به ویژه مادر و خواهرش احساس خطر می‌کنند. متوجه می‌شوند که با ورود یک دختر بیگانه به خانواده‌شان نزدیک است پسرشان را ازدست بدهند. از آن می‌ترسند که داماد روزی رشته خویشاوندی با آنان را قطع کند و به‌طور کلی آن‌ها را فراموش کند. در این کم‌مهری، عروس بیچاره را مجرم قرار می‌دهند و تمام گناهان را به گردن او می‌گذارند.

برای حفظ موقعیت خویش و نگه‌داری پسرشان غالباً بهترین راه را این می‌دانند که مهر و علاقه او را نسبت به همسرش کم کنند. بدین منظور از عروس تازه وارد عیب‌جویی می‌کنند، برایش عیب و نقص می‌تراشند، عیب‌های کوچک و بی‌اهمیت را بزرگ جلوه می‌دهند، پیش شوهرش از او بدگویی می‌کنند، حتی اگر ضرورت اقتضاکرد از نسبت‌های دروغ هم باک ندارند، صدها نقشه می‌کشند تا از عروس تازه انتقام بگیرند و او را از نظر شوهر بیندازند.

داماد اگر آدم ساده و زود باوری باشد، ممکن است از نیرنگ‌ها و دل‌سوزی‌های ظاهری آن‌ها متأثر شود و در نتیجه به همسرش بی‌علاقه و دل‌سرد شود. بهانه‌جویی و غرغر کند، موضوعات بسیار کوچک و بی‌اهمیت را عیب بزرگ و قابل اهمیت بشمارد، تا همیشه آن‌ها را در نظر خویش مجسم کند و گاه و بی‌گاه از همسرش انتقاد کند. و بدین وسیله محیط خانه را میدان عیب‌جویی و خرده‌گیری کند و کانون گرم خانواده را سرد و بی‌صفا گرداند.

مرد هر چه بیش‌تر به حرفشان گوش بدهد، بیش‌تر تشویق می‌شوند و از همسرش عیب‌جویی می‌کنند و دو به‌هم زنی می‌نماید. در اثر فتنه‌انگیزی‌های آن‌ها ممکن است کار زن و شوهر به زدوخورد و حتی طلاق و جدایی منجر شود. ممکن است آن قدر مزاحم عروس بی‌چاره شوند که جانش به ستوه آید و از زندگی سیر شود و به حدی ناراحت شود که دست به خودکشی بزند.

زن‌هایی که از دست مادر، خواهر و برادر شوهر خویش خودکشی کرده‌اند، بسیارند که نمونه‌هایی از آن‌ها در صفحات مجلات و روزنامه‌منعکس می‌شود.

از باب نمونه به داستان‌های زیر توجه فرمایید:

تازه عروسی که در پایان اولین هفته ازدواج سوزن خورده بود، پس از عمل جراحی به خبرنگار اطلاعات گفت: یک هفته است با مرد 34 ساله‌ای به نام ... ازدواج کرده‌ام. روزی که به خانه شوهر می‌رفتم، حس می‌کردم که مانند زنان دیگر خوش‌بخت خواهم‌شد، ولی هنوز چند روز نگذشته بود که ناسازگاری شوهر و خواهرش آغاز شد و زندگیی که فکر می‌کردم برایم بهشتی خواهد بود، به جهنمی سوزان تبدیل شد. اقوام‌شوهر در این مدت کم، آن قدر مرا اذیت کردند که از زندگی سیر شدم و به وسیله خوردن سوزن، اقدام به خودکشی کردم.[1]

زنی خود سوزی کرد و در آخرین دقایق حیات به مأموران گفت: چون برادران شوهرم زندگی را بر من تلخ کرده بودند، خودم را آتش زدم.[2]

تازه عروسی که از بدرفتاری‌های مادر شوهرش به تنگ آمده بود خود را آتش زد.[3]

زنی به علت بدرفتاری و بهانه‌گیری مادرشوهرش خودسوزی کرد.[4]

بنابراین، ناسازگاری‌ها و فتنه‌انگیزی‌های مادر شوهر و خواهرشوهر، از خطرات بزرگی است که بنیاد زناشویی‌ها را متزلزل می‌سازد و خوشی و آسایش را از خانواده‌ها سلب می‌کند. پس نمی‌توان آن را نادیده گرفت، بلکه باید با عقل و تدبیر در صدد چاره‌برآمد.

البته نمی‌توان درِ دهان آن‌ها را بست، ولی می‌توان سخنانشان را عقیم و بی‌اثر قرارداد.

مرد باید بدین نکته توجه داشته باشد که مذمت‌ها و عیب‌جویی‌های بدگویان- چه مادر و خواهر باشند چه غیر این‌هاغالباً از روی خیرخواهی و دل‌سوزی نیست، بلکه عوامل دیگری از قبیل حسد، کینه‌توزی، انتقام، خودنمایی و قصد سوء استفاده در میان است؛ زیرا عروس در برابر خواسته‌های آن‌ها تسلیم بی‌قید و شرط نشده، چون او را رقیب خویش و غاصب پسرشان می‌دانند، چون می‌خواهند پسرشان را نگه‌دارند تا از وی استفاده ببرند، چون می‌خواهند خودشان را خیرخواه جلوه دهند بدین دلیل از عروس بیچاره بدگویی می‌کنند تا نتواند در دل شوهرش زیاد نفوذ کند.

آن‌ها غالباً به فکر خویش هستند و منافع خود را بر مصالح پسر و عروسشان مقدم می‌دارند. اگر خیرخواه باشند به واسطه عیب‌جویی‌ها و ولنگاری‌های خویش، زندگی آن‌ها را سرد و متزلزل نمی‌کنند، بلکه اسباب استحکام و دوام آن را فراهم می‌آورند.

تعجب این جاست که وقتی می‌خواستند همین دختر را برای پسرشان نامزد کنند باتعریف و توصیف مقام او را از فرشته‌ها هم بالاتر می‌بردند، اما وقتی به خانه بخت قدم نهاد یک مرتبه وضع تغییر می‌کند و دارای صدها عیب و نقص می‌شود!

آقای محترم! فریب زبان چرب و نرم و دل‌سوزی‌های ظاهری آن‌ها را نخور.

بیش‌تر عیب‌هایی که برای همسرت می‌تراشند یا اصلًا عیب نیستند یا عیوب کوچک و بی‌اهمیتی هستند که آدم عاقل نباید بدان ها اعتنا کند. بر فرض که عیبی هم داشته‌باشد، مگر بشر بی‌عیب سراغ داری که انتظار داری همسرت به طور کلی بی‌عیب باشد؟

مگر مادر و خواهرت که از همسرت عیب‌جویی می‌کنند خودشان بی‌عیبند؟! اگر همسر شما عیبی هم داشته باشد، در برابرش، صدها خوبی نیز دارد. چرا خوبی‌هایش را نمی‌بینی؟ اگر به حرفشان گوش بدهی هر روز بلیّه و غوغایی بر پا می‌سازند. تو را نسبت به زندگی و همسرت دل‌سرد می‌کنند. همسرت نیز نسبت به تو و زندگی بی‌علاقه می‌گردد.

محیط خانه که باید محیط صفا و محبت باشد، به صحنه کشمکش و ایرادگیری و بهانه‌جویی مبدل می‌شود. اگر زندگی را با همین وضع ادامه دهی تا پایان عمر آسایش و سعادت نخواهی داشت و اگر به طلاق و جدایی منجر شود، معمولاً وضع بهتری پیدانخواهی کرد؛ زیرا علاوه بر ضررهای اقتصادی و ناراحتی‌های روحی و زیان‌های آبرویی که عایدت می‌شود معلوم نیست در ازدواج آینده شانس بهتری داشته باشی و بتوانی همسر بهتری پیدا کنی. در آن صورت هم، مپندار که دست از سرت برمی‌دارند، بلکه اگر همسر دوم هم مطابق میلشان نبود، باز هم عیب‌جویی و انتقاد را شروع خواهند کرد. پس بهتر است از همان ابتدا رسماً به آن‌ها بگویی اگر می‌خواهید خویشاوندی و رفت و آمد ما باقی بماند از همسر م بدگویی نکنید و کاری بما نداشته باشید. همسرمن عیبی ندارد و من او را دوست دارم. وقتی دیدند سخنانشان در تو اثر ندارد ساکت خواهند شد و از شرّ عیب‌جویی‌ها و فتنه‌انگیزی‌های آن‌ها خلاص خواهی شد.

البته باید بدین نکته توجه داشته باشید که برخی مادران و خواهران به این آسانی ها از هدف خویش دست بردار نیستند و برای پیشبرد هدف خویش و انتقام گرفتن از عروس از دروغ گفتن و تهمت زدن و در صورت ضرورت از نسبت خیانت دادن هم باک ندارند. وبه وسیله این حربه بُرّنده چنان اعصاب مرد را تحریک می‌کنند که کنترل خویش را ازدست می‌دهد و تحقیق نکرده همسر بی‌گناهش را طلاق می‌دهد و حتی گاهی مرتکب قتل و جنایت می‌شود.

بسیاری از جنایت‌ها و طلاق‌ها در اثر همین بدگویی‌ها و نسبت‌های ناروا به وقوع پیوسته است.

برای نمونه به داستان‌های زیر توجه فرمایید:

زن و شوهر جوانی به نام ... و ... به دادگاه حمایت از خانواده تبریز رفتند تا برگ عدم سازش بگیرند. مرد در دادگاه گفت: زن من برای برادرم که در اصفهان زندگی می‌کند نامه‌های عاشقانه می‌نویسد، دیشب چند تا از این نامه‌ها را در کمد لباس او پیداکردم؛ اما زن در حالی که اشک می‌ریخت توضیح داد: مادر و خواهر شوهرم بر سر موضوعی با من اختلاف دارند و دایماً اذیتم می‌کنند، والان که می‌بینند ایرادگیری‌های آن‌ها اثری ندارد، این نامه‌ها را درست کرده و در کمد لباس من گذاشته‌اند تا شوهرم را تحریک کنند که مرا طلاق بدهد.

رئیس دادگاه این زن و شوهر را آشتی داد و در لحظه آخر به شوهر گفت: به مادر و خواهرت بگو این قدر سر به سر عروس جوانشان نگذارند.[5]

زن 34 ساله‌ای از دست مادر شوهرش پیت نفت را بر سرش خالی کرد و خود را آتش زد. چند لحظه بعد همسایه‌ها با شنیدن فریادهایش به کمک شتافتند و او را به بیمارستان سینای تهران رساندند. این زن در بیمارستان گفت: مادر شوهری دارم که با ما زندگی می‌کند، فوق‌العاده عصبی و بهانه‌گیر است، مرتب از من ایراد می‌گیرد و بین من و شوهرم را به هم می‌زند، دیروز که برای خرید از خانه بیرون رفته بودم یکی از دوستانم را در کوچه دیدم و چند دقیقه با هم درددل کردیم؛ اما وقتی به خانه رسیدم مادر شوهرم اعتراض کرد و گفت: تا به حال کجا بودی؟ جریان ملاقات با دوست‌دوران تحصیلی‌ام را برایش تعریف کردم؛ ولی او سرش را تکان داد و گفت: دروغ می‌گویی. تازه زیر سرت بلند شده؟ شنیده‌ام با قصاب محله روی هم ریخته‌ای! من عصبانی شدم و از شدت ناراحتی تصمیم‌گرفتم که از دست او خودکشی کنم.[6]

مرد در این گونه موارد باید کمال بردباری و احتیاط و عاقبت‌اندیشی را به عمل آورد. و در اطراف و جوانب موضوع خوب تحقیق و کنجکاوی کند و تا مطلب به خوبی برایش روشن و مسلم نشده و از هر اقدامی جداً اجتناب نماید.

در این جا لازم است خاطرنشان سازیم که پدر و مادر برای فرزندشان خیلی رنج دیده‌اند، آن همه زحمت‌ها را تحمل کرده‌اند تا در موقع درماندگی دستشان را بگیرد. شرعاً و وجداناً حق دارند. سزاوار نیست انسان وقتی به استقلال رسید و اندک توانایی در خویشتن دید حقوق آن‌ها را یک‌سره فراموش کند و محو زن و فرزند گردد. سپاس‌گزاری از آن‌ها در هر حال حتی پس از ازدواج نیز امری لازم و واجب است. باید به آنان احسان و احترام کرد. اگر پدر و مادر محتاج و درمانده شدند، بر پسر واجب است بر آنان انفاق کند. باید همیشه در مقابلشان کوچکی و تواضع کند. رابطه‌اش را با آن‌ها قطع نکند. برای عرض ادب به منزلشان برود و برای احترام به مهمانی دعوتشان کند. کاری نکند که آزرده خاطر گردند. به همسر و فرزندانش سفارش کند که تواضع و احترام را از دست ندهند. به آنان بفهماند که صلاح ما، در این است که نسبت به پدر و مادر و سایر خویشان وفادار باشیم. بدین وسیله می‌تواند هم حقوق پدر و مادر و سایر خویشان را ادا کند و آن‌ها را راضی نگه‌دارد و هم جلو اذیت‌ها و ناسازگاری‌های آنان را بگیرد.


ایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی زید عزّه


[1]. روزنامه اطلاعات، 25 آبان 1348
[2]. همان، 14 مرداد 1349
[3]. همان، 13 اردى‏بهشت 1349
[4]. همان، 16 اردیبهشت 1349
[5]. روزنامه اطلاعات، 3 اسفند 1350
[6]. روزنامه کیهان، 25 فروردین 1352

اسلحه های جنگ نامنظم

| سه شنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۳۲ ب.ظ

استاد پناهیان:

در نبرد نرم باید نامنظم عمل کرد یا منظم؟ ... دشمن در جنگ نرم منظم عمل می‌کند یعنی چی؟ ...

گاهی از اوقات، معطل گفتگوی عالمانه نباید بشوی، باید با فطرت مردم ارتباط برقرار کنی، .... برو یک ضربه بزن برگرد.

در جنگ دو جور می‌شود عمل کرد؛ جنگ منظم و کلاسیک، جنگ چریکی و نامنظم ـ پارتیزانی به تعبیری.

جنگ منظم و کلاسیک خصوصیتش این است؛ صفِ نظامی‌ها تشکیل می‌شود، بعد آتش تهیّه می‌ریزند بعد حمله را شروع می‌کنند، دشتبانی می‌آیند جلو.

امّا جنگ نامنظم چه‌جوری است؟ اصلاً تو صف تشکیل نمی‌دهی. خیلی جاها را دشمن ممکن است بیاید پیشروی کند، می‌گویی مهم نیست؛ نمی‌گویی صفر تا صدِ دشمن را باید نابود کنم، می‌روی یک ضربۀ کاری می‌زنی برمی‌گردی.

حالا می‌خواهم یک الگوبرداری کنم برای نبردِ نرم. در جنگِ نرم اگر دشمن بخواهد منظم عمل بکند چیکار می‌کند؟ سرفصل‌هایِ دانشگاهی را می‌چیند، تکنسین‌ها، دانشمندها، همه بر اساسِ افکارِ او مجبور هستند حرکت بکنند، به‌خاطر اینکه سرفصل‌های دانشگاهی را چیده. اثر خودش را هم روی محصولات می‌گذارد، فرهنگ‌سازی می‌کند، یک‌دانه فیلم سینماییِ خارج از عملیات نرمِ او نمی‌بینید، یک ارتشِ منظم برایِ جنگِ نرم....

دوستان من! ما در مقابل این ارتشِ منظم برای جنگِ نرم باید نامنظم عمل کنیم و چریکی.

ما باید نامنظم عمل کنیم، برویم یک ضربه بزنیم برگردیم، اشتباه است ما فکر بکنیم در جنگ نرم همیشه باید منظم عمل بکنیم.

جنگِ نرمِ کلاسیک، یعنی اینکه هر کسی ضدّ ولایت فقیه است باید اول متقاعدش کنم؛ ابتدا از داخل شروع می‌کنیم، بعد می‌رویم خارج از کشور، اینقدر در مورد ولایت فقیه بحث علمی می‌کنیم تا برود در سرفصل‌های دانشگاهی‌شان، بعد یک عده‌ای درس بخوانند، بعد آنها بیایند حقوقدان بشوند، بعد اینها بیایند قانون اساسی‌های کشورها را تغییر بدهند ..... آقای من! یک کمی واقع‌بین باش! این‌جوری می‌جنگند؟

علم‌زدگی در جنگ نرم موقوف! گاهی از اوقات، معطلِ گفتگوی عالمانه نباید بشوی، باید با فطرتِ مردم ارتباط برقرار کرد.

تو توصیف کنی خودت را فقط، تو فقط بتوانی خودت را درست توصیف کنی... نه نیازی هست استدلال بیاوری نه نیازی هست کسی را توصیه کنی، تو فقط حقایق را درست توصیف کن... تو فقط برو به اهل عالم بگو: ببینید ما این اعتقاد را داریم. ما می‌گوییم ولایت فقیه این کارکرد را دارد، حضرت امام فرمود ولایتِ فقیه جلوی دیکتاتوری را می‌گیرد، و الّا دموکراسی هم بدون ولایت فقیه می‌شود دیکتاتوری!

شما مسیحی هستی؟ باش؛ یهودی هستی؟ باش؛ اصلاً دین نداری؟ نداشته باش؛ در جامعۀ دیکتاتوری زندگی می‌کنی؟ زندگی کن؛ در جامعۀ دموکراتیک و آزاد زندگی می‌کنی؟ زندگی کن؛ ما اینیم! فهمیدی؟ همین را بگو برگرد، هیچ کارِ دیگر نمی‌خواهد بکنی، نابود می‌شود، دشمن نابود می‌شود!

جهان مسیحیت زبان مشترکش حضرت مریم است، از حضرت زهرا حرف بزن، حتی نیازی نیست روضۀ حضرت زهرا بخوانی. بگو پیغمبر ما یک دختری دارد فاطمه، هِی به فاطمه‌اش می‌فرمود «فداها ابوها». مردم جهان پیغمبری که دختری به‌نام فاطمه دارد دیگر نمی‌توانند بهش توهین کنند.

دوستان من! مجهز بشوید به اسلحه‌هایی در جنگ نرم، وبلاگ‌ها به زبان عربی، انگلیسی، ... جهان خوراک شماست، ... اینقدر دل‌هایشان آماده است... نه توصیه کن برود آدم خوبی بشود، نه استدلال بیاور، الان جهان این‌جوری شده، فقط توصیف کن!

بابا! دل ... فطرت ... فطرت... ، فطرت مهم است! آدم‌ها آدم هستند بابا! همه که مریض نیستند که...

و تو چه می‌دانی که با علی اصغر اباعبدالله الحسین(ع) چند میلیون نفر انسان را می‌شود در جهان آزاد کرد؟!...

یا محمد

| سه شنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۰۰ ب.ظ


حجت‌الاسلام والمسلمین جلیل محبی مدرس دانشگاه و رئیس بسیج حقوقدانان کشور:

 در حقوق بین‌الملل وقتی یک سندی توافق و امضا می‌شود یا مورد قبول 2 کنش‌گر بین‌المللی قرار می‌گیرد، برداشت‌های مختلفی از آن صورت می‌گیرد.

این برداشت‌ها، حداقل 2 برداشت است. برداشت طرف الف و برداشت طرف ب و هرکدام از طرف‌ها سعی می‌کنند، برداشت خودشان را جا بیندازند.

در عرف بین‌المللی قاعده‌ای وجود دارد با این عنوان که طرفینی که یک سند بین‌المللی را امضا می‌کنند، نظر خود را در مورد آن سند در قالب یک متن به نام «فکت شیپ» بیان می‌کنند و می‌گویند برداشت، نظر و یا تفسیر ما راجع به این متن این‌گونه است.

در رابطه با بیانیه مطبوعاتی یا سند التزام‌آور با غیر التزام‌آوری که اخیرا مورد توافق ایران و گروه 1+5 قرار گرفت، یک نکته اساسی وجود دارد و آن این است که بین ایران و 1+5 ، خصوصا بین ایران وکشور آمریکا در مورد بیانیه لوزان اختلاف‌نظرهایی وجود دارد و هر کدام نظرهای مختلفی دارند.

برای ما به عنوان یک ایرانی آن تفسیری مورد احترام و قابل قبول است که طرف ایرانی از بیانیه دارد. چون ما به آمریکایی‌ها اعتماد نداریم، آنها ما را فریب می‌دهند و تقلب می‌کنند و نظر خودشان را می‌گویند.

مذاکره‌کنندگان ما باید به این موضوع توجه کنند که مجری این بیانیه و یا توافق‌نامه آمریکایی‌ها و اروپائی‌ها هستند آنها هستند که می‌خواهند تحریم‌ها را تعلیق و متوقف کنند یا بردارند، بعد از اینکه ما اقداماتی انجام دادیم، یعنی مجری توافق‌نامه همان مفسر توافق‌نامه است.

همان گونه که ما در مورد توافق‌نامه ژنو هم اعتراضی داشتیم و می‌گفتیم فکت شیتی که آمریکا می‌گوید به ضرر ایران است و در عمل هم دیدیم همان فکت شیت آمریکایی اجرا شد و نه تحلیل و تبیین ایران، در مورد این بیانیه هم این اتفاق رخ داده است و به دلیل اینکه مجری این توافق هم آمریکایی‌ها هستند طبق فکت شیت خودشان آن را اجرا می‌کنند

مذاکره‌کنندگان و مسئولان وزارت خارجه باید اقدامات محکمی در خصوص شفاف بودن، واضح بودن، غیر مبهم و غیر منعطف بودن بیانیه به کار می‌بردند که این تفاسیر غیر قابل قبول که به نظر من برخی از جاهای آن جای نقد جدی دارد، در آن نیاید.

البته این مذاکرات دستاوردهایی هم داشته که مهم‌ترین دستاورد آن این بود که برای اولین بار در یک سند بین‌المللی توسط قدرت‌های مادی دنیا حق غنی‌سازی ایران به رسمیت شناخته شده است.

اما نکته دیگر وجود دارد و آن نکته این است که ما در این مذاکرات به دنبال رفع تحریم‌ها بودیم، اما با توجه به برداشتی که آمریکا با کلمات مبهم این بیانیه دارند، برداشتن یک روزه تحریم‌ها انجام نخواهد شد و تنها کاری که ما می‌توانیم در آن زمان انجام دهیم این است که وقتی آنها به تفسیر ما عمل نکنند می‌توانیم ما به حالت قبل برگردیم و مکان‌هایی را که تعطیل کرده‌ایم، باز کنیم. یعنی عقب‌گرد کنیم.

در نهایت باید گفت متاسفانه یک سری کلمات مبهم دراین بیانیه وجود دارد که آمریکایی‌ها آن را به ضرر ما و به نفع خودشان تفسیر می‌کنند و در عمل آن چیزی که اجرا می‌شود تفسیر آنهاست چون آنها مجری هستند.

رحیمی‌روشن عضو هیات علمی دانشگاه بوعلی سینای همدان :

بر اساس گفته مسئولان ایرانی توافقی صورت نگرفته و تنها یک سری راه حل مشترک ایجاد شده که در آینده متن توافق بر اساس این راه‌حل‌ها ارائه می‌شود ولی بر اساس گفته مسئولان آمریکایی یک توافق اولیه حاصل شده که جزئیات آن تیرماه اجرا می‌شود.

وی با بیان اینکه بر اساس فرمایش مقام معظم رهبری، مذاکرات باید در یک مرحله به نتیجه می‌رسید، اظهار داشت: از نظر حقوقی می‌توانیم بگوییم فعلا توافق صورت نگرفته زیرا متنی بر روی کاغذ نیامده و امضایی انجام نشده است و هرگاه این کار انجام شود می‌توان گفت توافق انجام شده که در این صورت توافق یک مرحله‌ای است.

عملا با تعطیلی فردو مواجه هستیم زیرا گفته‌اند فقط می‌توانیم در فردو کار تحقیقاتی انجام دهیم و غنی‌سازی متوقف می‌شود که در این صورت باید گفت فردو تعطیل شده است.

کار تحقیقاتی را می‌توان در دانشگاه هم انجام داد و فردو بدون انجام غنی سازی عملا تعطیل شده است.

ممکن است برخی از توافقات بهره‌گیری سیاسی داشته باشند، اینکه از پدیده‌های ملی و تاریخی مانند انرژی هسته‌ای استفاده جناحی و سیاسی داشته باشیم کار اخلاقی نیست زیرا تمام حزب‌ها و جناح‌ها باید در برابر تمامیت کشور و منافع ملی فدا شوند و اینکه از منافع ملی برای پیشبرد اهداف حزب‌ها استفاده کنیم سیاسی کاری محسوب می‌شود.

هر فردی که کار درستی انجام دهد مردم فهیم ایران از آن استقبال می‌کنند و نیازی به بهره‌گیری‌های سیاسی برای پیروزی در انتخابات نیست

رضا سیمبر عضو هیات علمی دانشگاه گیلان ،

دولت توافقات لوزان را یک پیروزی می‌داند ولی حتی اگر این مساله پیروزی هم باشد تنها به نام یک جناح خاص نیست بلکه تحمل مردم در تحریم‌ها و رهنمودهای مقام معظم رهبری هم باید مطرح شود ولی گویا این توافقات فقط برای بازخوردهای انتخاباتی یک جناح خاص مدنظر گرفته شده است.

دولت نباید هیجان زده شود و این توافقات را یک پیروزی قلمداد کند، اظهار داشت: از ابتدا قرار نبود توافقات دو مرحله‌ای شود ولی توافقی که در لوزان انجام شد عملا یک توافق دو مرحله‌ای است هرچند که مسئولان آن را یک بیانیه می‌دانند.

ما باید ببینیم در برابر امتیازات زیادی که دادیم چه چیزی دریافت کردیم، مسئولان باید حواسشان باشد که در پازل مذاکرات هسته‌ای، مجموعه یمن، داعش و غیره را ببینیم تا تحلیل مناسبی انجام شود.

ما به نوعی پروتکل الحاقی را پذیرفتیم و آن را به یک دوره زمانی منوط کردیم ولی اوباما با نگاه تهدید صحبت می‌کند بنابراین ما هم باید از همین زبان استفاده کنیم و بی اعتمادی خود نسبت به آن‌ها را در صحبت‌ها بیان کنیم.

سیمبر با ابراز نگرانی در رابطه با تصمیمات صورت گرفته پیرامون مرکز فردو گفت: فردو را از دست دادیم و عملا دندان فردو کشیده شده است، امتیازات زیادی داده‌ایم و باید منتظر بمانیم ببینیم آن‌ها تحریم‌ها را لغو می‌کنند یا خیرTop of FormBottom of Form



Top of Form

Bottom of Form

قدیانی:

رئیس سازمان بسیج علمی کشور ذوق‌زدگی دولت از مذاکرات لوزان را یک شوی سیاسی دانست و گفت: جمهوری اسلامی ایران برای استقلال و آقایی در دنیا تلاش می‌کند ولی استقلال ایران در مذاکرات لوزان لطمه خورد.

اتفاق عجیبی در لوزان رخ نداده است و می‌توان گفت این مذاکرات نه جنبه مثبت داشته و نه منفی، ولی ذوق‌زدگی دولت که بیشتر یک شوی سیاسی است رفتاری مانند آذرماه سال 93 را به یاد می‌آورد که رئیس جمهور از ترک خوردن تحریم‌ها خبر داد ولی در آینده دیدیم که اتفاق خاصی نیفتاد.

وی با بیان اینکه تفاوت قائل شدن بین تفاهم‌نامه و توافق‌نامه از سوی مسئولان را یک لفاظی سیاسی برشمرد و افزود: ابهام موجود در اصل یا متن مذاکرات نیست بلکه بزرگ‌ترین ابهام این است که چرا ما بندهای مذاکرات را به اداره کل کشور مرتبط می‌کنیم؟

قدیانی با بیان اینکه دولت باید با سعه صدر و هوشمندی به اداره کشور بپردازد، عنوان کرد: دولت برای اداره کشور باید بر اساس سیاست‌های مقام معظم رهبری عمل کند زیرا اگر این امر صورت بگیرد اقتصاد ما به عنوان پشتوانه مذاکرات مطرح‌ می‌شود.

مذاکرات فقط بخشی از فعالیت دولت است که به صورت دیپلماتیک انجام می‌شود، دولت باید اقتصاد را پویا کرده و پشتوانه اقتصادی را برای مذاکرات تامین کند ولی در حال حاضر متاسفانه مذاکرات به عنوان پشتوانه اقتصاد کشور لحاظ می‌شود.

قدیانی در رابطه با مسائل پیش آمده برای فردو ادامه داد: به طور کلی در چشم انداز جمهوری اسلامی تعداد سانتریفیوژها مدنظر نیست بلکه آقایی و استقلال کشور است که باید در تمام زمینه‌ها لحاظ شود و مهم این است که ما به دنیا اثبات کنیم که خودمان برای کشورمان تصمیم می‌گیریم ولی در مذاکرات لوزان به استقلال کشور لطمه خورد.

 

 

 

  • حمید رسایی نماینده تهران و نایب رئیس کمیسیون اصل ٩٠ مجلس شورای اسلامی :
  • متأسفانه به دلیل تعجیلی که برای انعقاد توافقنامه وجود داشته، دقت لازم صورت نگرفته و برخی از خطوط قرمز تصریح شده توسط رهبر معظم انقلاب در نتیجه مذاکرات لوزان رعایت نشده است.

وی با اشاره به متونی که توسط دو طرف منتشر شده است، گفت: ما به هیچ وجه به متن فکت شیتی که آمریکایی‌ها منتشر کرده‌اند نمی‌خواهیم استناد کنیم اما وقتی می‌بینیم بین متنی که آنها منتشر کرده‌اند و متنی که وزارت خارجه خودمان منتشر کرده مشترکاتی وجود دارد ناخواسته دلیل خوشحالی آمریکا را متوجه می‌شویم.

متن انگلیسی توافقنامه منتشر شده در کنار فکت‌شیتی که آمریکایی‌ها منتشر کرده‌اند و فکت‌شیت منتشره ظریف وزیر خارجه اشتراکات متعددی دارد که حکایت از عدم رعایت خط قرمزها می‌کند. اما در همین متن‌های منتشره اختلافاتی هم هست که هر طرف به فهم خود استناد می‌کند برای همین باید پرسید مگر رهبر انقلاب تصریح نکردند که متن‌های مورد توافق باید بدون ابهام باشد و قابل تفسیر نباشد؟ وقتی اختلاف هست سؤال این است که بر چه چیزی توافق شده است.

بر اساس این متن‌ها فعالیت‌های تحقیقاتی و توسعه‌ای جمهوری اسلامی بسیار محدود شده است.؛ همچنین همه تحریم‌ها لغو نمی‌شوند بلکه تحریم‌های مرتبط با هسته‌ای بعد از 10 سال و در صورت اقدامات اطمینان‌ساز جمهوری اسلامی تعلیق می‌شوند در حالی که لغو یکباره تحریم‌ها از شروط ملت ایران برای هر نوع محدودیتی در دانش هسته‌ای ملی و بومی‌اش بود.

در حقیقت آنچه در لوزان به عنوان بیانیه مطبوعاتی اعلام شده همان توافق روی کلیات است که بعداً باید درباره جزئیات آن صحبت شود و فقط اسمش را عوض کرده‌اند در حالی که بیانیه لوزان یعنی دومرحله‌ای شدن توافق که رهبر انقلاب به صراحت آن را رد کردند.

این بار هم مانند توافقنامه ژنو تعهدات نقدی در برابر وعده‌های نسیه گرفته‌ایم در حقیقت سیلی نقدی در برابر حلوای نسیه خورده‌ایم.

متأسفانه نسبت به توافقنامه ژنو عقب‌نشینی‌های بیشتری شده است چرا که بر اساس متن ژنو ما می‌توانستیم غنی‌سازی 5 درصد داشته باشیم ولی الآن ملزم به غنی‌سازی 3.67 درصد شده‌ایم.

متأسفانه صدا و سیما همچنان از حضور منتقدان جلوگیری می‌کند در حالی که اگر تا قبل از این برای جلوگیری از تضعیف دولت این کار وجهی داشت در حال حاضر چنین مصلحت‌اندیشی‌ای پایه و اساس ندارد

محمد شیردل دبیر آموزش جامعه  اسلامی دانشجویان دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی:

قطعا اگر مقاومت و ایستادگی تیم‌های مذاکره کننده قبلی در برابر زیاده خواهی های دول غربی نبود مذاکرات امروز به ثمر نمی‌نشست. هرچند توافق فعلی صورت گرفته ضعیف و مورد نقدهای جدی است به خصوص تصمیماتی که برای فردو گرفته شده است بسیار نگران کننده است.

این فعال دانشجویی با بیان اینکه توافق صورت گرفته پیرامون «فردو» با تعطیلی این مرکز تفاوتی ندارد، گفت: بعید است توافق احتمالی حاصله در تیرماه، در سال‌های بعد هم دقیق و بدون کارشکنی از طرف غربی‌ها ادامه پیدا کند و احتمالا ملت تجربه دیگری از عهد شکنی آمریکا و هم پیمانان آن را در سال‌های بعد تجربه کنند.

شیردل خطاب به نمایندگان مجلس شورای اسلامی گفت: از شما انتظار داریم مصوباتی در زمینه اقدامات متقابل را در صورت کارشکنی کنگره در روند مذاکرات و یا حتی در مراحل اجرای توافق به تصویب برسانید و صدای ملت را در برابر ادبیات زشت و تند افراط گرایان غربی با زبان رسای خود به گوش ابر قدرت های پوشالی برسانید.

اما با این وجود فرصت حاصله در فضای فعلی فرصت مغتنمی است. این را همه می‌دانیم که مذاکرات انجام شده چه برای دولت دموکرات آمریکا برای انتخابات ریاست جمهوری و چه برای دولت آقای روحانی خالی از جنبه های انتخاباتی نیست، اما با تمام این دورنگری‌ها می‌توان از فرصت حاصله به نفع اهداف والای نظام  مقدس جمهوری اسلامی استفاده کرد.

مسائلی وجود دارد که باید دولت توجه ویژه‌ای به آنها داشته باشد و گرنه اسم این توافق به نسبت ضعیف را نمی‌شود توافق خوب گذاشت. اگر دولت از همین فرصت با مزیت‌های نسبی به درستی استفاده کند می‌توان سرانجام خیری را برای آنچه پیش آمد کرده متصور بود والا به هیچ وجه نتایج حاصله راضی کننده نیست . قبل از بیان این دغدغه‌ها بد نیست اشاره شود که تیم مذاکره کننده در یادداشت توافق نهایی باید روی واژگان ذی‌وجوه و چند پهلو تمرکز کند تا به سوء استفاده دشمنان منجر نشود.

با فرصت ایجاد شده و شکست تبلیغات دشمن برای غیر صلح آمیز جلوه دادن فعالیت‌های هسته‌ای و شکست هژمونی غرب، فرصت بسیار خوبی برای ارائه گفتمان اسلام ناب و صدور انقلاب به کشور‌های مختلف فراهم است. دولت با همدلی و همزبانی ملت باید از فرصت ایجاد شده جهت تبیین گفتمان انقلاب اسلامی در کشورهای مختلف تمام تلاش خود را به‌کارگیرد و در این بین وظیفه وزارت امور خارجه بسیار سنگین و تعیین کننده است.

رفع تحریم‌ها در زمینه‌های اقتصادی نباید نگاه را از تولید داخل به واردات سوق دهد، اتفاقی که در دولت سازندگی بسیاری از کارگاه‌های تولیدی را به ورشکستگی کشاند. دولت باید تمام نگاه خود را به درون معطوف سازد. نکته مثبتی که امروز این دستاوردها می‌تواند داشته باشد مهندسی معکوس در صنایع هایتک و با تکنولوژی بالاست.

اگر مجموعه فعالیتی که در جنگ در بحث موشکی با مهندسی معکوس حاصل شد که برکات آن را امروز شاهد هستیم ، در صنایعی مانند خودروسازی، هواپیما سازی و ... با رفع تحریم ها و دسترسی به تکنولوژی روز دنیا اجرایی شود، قطعا می‌توانیم این صنایع را به رشد و بالندگی برسانیم.

ما از دولت انتظار داریم تمامی امکانات مادی و معنوی را در جهت توسعه تحقیقات، رونق تولید و اشتغال زایی معطوف کند.

بعید است توافقی که در لوزان انجام شد همانند صلح حدیبیه به فتح‌الفتوح مکه بینجامد. اما در صورت استفاده حداکثری از نتایج حداقلی به دست آمده  می‌توان شاهد رشد در این زمینه‌ها بود تا در سال‌های بعد کشور با تبدیل شدن به ابر قدرت اقتصادی در کنار قدرت علمی، نظامی و سیاسی دیگر ناچار به هیچ گونه مذاکراتی با کشور های زیاده خواه غربی نباشد

 

یادداشت/ حسین شریعتمداری

دستاوردها یا از دست‌داده‌ها‌؟!

قرار بود که ایران به توافق ۲ مرحله‌ای تن ندهد ولی آقایان ابتدا یک توافق با چارچوب تعهدآور را پذیرفته‌اند و بحث و توافق درباره جزئیات را به بعد موکول کرده‌اند!

حسین شریعتمداری در یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

  1. سال 1394 در نخستین روزهای خود با رخدادهای سرنوشت‌سازی همراه بود. بیانات رهبرمعظم انقلاب در حرم رضوی(ع) که باید از آن با عنوان «نقشه راه جمهوری اسلامی ایران» نه فقط برای سال 94 بلکه برای همه سال‌ها یاد کرد و سه رویداد بزرگ دیگر که هر یک از آنها به‌تنهایی می‌تواند در فهرست وقایع تاریخ‌ساز دنیای امروز جای گیرد. اول؛ حمله وحشیانه راهزنان شترسوار آل‌سعود با جنگنده‌های اهدایی آمریکا و اجاره‌ای اسرائیل به مسلمانان مظلوم یمن که در ادامه آرزوی برباد رفته اجدادشان، ابولهب و ابوجهل و ابوسفیان صورت گرفته است. دوم؛ قلع‌و قمع تروریست‌های تکفیری داعش در سوریه و عراق که نطفه حرام آنها در رحم اجاره‌ای و مشترک غربی، عبری و عربی بسته شده بود و فرزندان روح‌الله در سوریه و عراق و لبنان با قلع و قمع آنها داغشان را بر دل والدین حرامی آنان گذاردند و سوم؛ مذاکرات هسته‌ای در لوزان که متأسفانه نتیجه آن کام ملت را تلخ کرد. چرا که حریف به فریب و خدعه، خواسته‌های نامشروع خود را که طی 12 سال گذشته بر زمین مانده بود به ایران اسلامی تحمیل کرد و کلاه ‌گشاد توافق ژنو را در پوشش بیانیه مطبوعاتی بر سر فعالیت هسته‌ای کشورمان گذاشت. در ادامه یادداشت پیش‌روی شرح بیشتری از این ماجرا خواهیم داشت.
    2-
    سه رخداد یاد شده و بیانات نوروزی رهبر معظم انقلاب اگرچه ممکن است در نگاه اول چهار موضوع جداگانه تلقی شوند ولی با نگاهی دقیق‌تر می‌توان رشته‌ای را دید که هر چهار رویداد مورد اشاره را به یکدیگر گره زده است به گونه‌ای که فقط در یک جغرافیا و فضای واحد قابل ارزیابی هستند.
    الف: انقلاب اسلامی مردم یمن الگو گرفته از انقلاب اسلامی در ایران است و حمله وحشیانه آل‌سعود به مردم مسلمان این دیار به اعتراف آمریکا و متحدانش یک جنگ نیابتی - PROXY WAR- از سوی قدرت‌های بزرگ است که تنها با هدف پیشگیری از تکثیر ایران اسلامی آغاز شده و ادامه دارد.
    ب: هیلاری کلینتون وزیر خارجه سابق آمریکا در کتاب خاطرات خود با عنوان «گزینه‌های دشوار» اعتراف می‌کند که داعش را سازمان «سیا» برای مقابله با بیداری اسلامی پدید آورده و می‌نویسد؛ برای جلب حمایت دولت‌ها از داعش به یکصد و چند کشور سفر کرده و آنها را متقاعد ساخته بود که پس از اعلام موجودیت داعش، این جریان را به رسمیت شناخته و از آن حمایت کنند، که دیدیم چنین کردند.
    ج: چالش هسته‌ای 12 ساله اگرچه تابلوی هسته‌ای دارد ولی این تابلو فقط بهانه‌ای برای تحریم‌هاست و تحریم‌ها حربه‌ای برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران است، نکته‌ای که مقامات رسمی غرب و مخصوصا آمریکا بارها به صراحت از آن یاد کرده‌اند و دقیقا به همین علت است که به قول حضرت آقا؛ آمریکایی‌ها نمی‌خواهند چالش هسته‌ای تمام شود و «دیوید فروم» تصریح می‌کند که هدف اصلی تحریم‌ها در گام اول تغییر رفتار و در گام بعدی تغییر ساختار ایران است و صدها و بلکه هزاران نمونه دیگر از این دست که شرح آن به درازا می‌کشد.
    بخشی از بیانات نوروزی رهبر معظم انقلاب و مخصوصا انتخاب شعار«دولت و ملت، همدلی و همزبانی» به عنوان شعار سال و اهمیت ویژه و سرنوشت‌ساز آن را باید در این عرصه به ارزیابی نشست. حضرت آقا با توصیه به ملت برای همدلی و همزبانی با دولت و توصیه‌های بیشتر به دولت برای همسویی با ملت، در پی‌آنند که دولت و ملت را به صورت «امت واحده» به مقابله با تهدیدها و توطئه‌های دشمنان بیرونی فراخوانند. دشمنان ریز‌ودرشتی که در دشمنی با ایران اسلامی با یکدیگر به ائتلاف رسیده‌اند.
    3-
    و اما، درباره نتیجه مذاکرات لوزان گفتنی‌هایی هست که به چند نمونه از آن اشاره می‌کنیم و گزارش مستندی از این ماجرا نیز یکی از دو تیتر اصلی کیهان امروز است؛
    اول: آقایان ظریف و عراقچی اعضای محترم تیم هسته‌ای کشورمان تا آخرین دقایق قبل از اعلام نتیجه مذاکرات تصریح می‌کردند که آنچه قرار است منتشر شود «بیانیه مشترک مطبوعاتی» است گفتنی است، بیانیه در تعریف حقوقی آن یک سند توضیحی یا توصیه‌ای است که اجرای مفاد آن الزام‌آور نیست و چنانچه تعهد و الزامی در آن باشد، دیگر «بیانیه» نخواهد بود، بلکه نام آن «توافق» است ولی انتشار این - به قول آقایان بیانیه- نشان داد سند یاد شده حاوی تعهداتی است که ایران ملزم به اجرای آن است. بنابراین دولت محترم، برخلاف آنچه ادعا می‌کند، به یک توافقنامه تن داده است و سوال این است که چرا واقعیت را از مردم پنهان می‌کنند؟!
    دوم: در بندهای مربوط به ایران در متن اصلی توافقنامه، از عبارت «IRAN  HAS  AGREED  TO...- ایران موافقت کرده است که...» استفاده شده است و باید پرسید در کدام فرهنگ رسمی و شناخته شده حقوقی یا سیاسی، AGREEMENT مفهوم و معنایی غیر از «توافق» دارد؟ بنابراین چرا در مواجهه با مردم، این «توافقنامه» را بیانیه- DECLARATION- قلمداد کرده‌اید؟!
    سوم: قرار بود و به صراحت اعلام شده بود که ایران به توافق دومرحله‌ای تن نمی‌دهد. ولی آقایان به شرحی که گذشت ابتدا یک توافق با چارچوب تعهدآور را پذیرفته‌اند و بحث و توافق درباره جزئیات را به بعد موکول کرده‌اند! چرا این خط قرمز را که همان کلاه‌گشاد توافق ژنو است نادیده گرفته‌اند؟!
    چهارم: تأکید شده بود که فردو مرکز تحقیق و توسعه باشد و در آن دستکم 1000 دستگاه سانتریفیوژ برای غنی‌سازی به کار گرفته شود اما، آقایان موافقت کرده‌اند که در این مرکز حداقل برای 15 سال نه‌فقط غنی‌سازی اورانیوم صورت نپذیرد بلکه هیچگونه فعالیت تحقیق و توسعه‌ای که مرتبط با غنی‌سازی اورانیوم باشد نیز انجام نشود و معلوم نیست دیروز جناب رئیس‌جمهور با چه توجیهی در گزارش تلویزیونی خود از حفظ تحقیق و توسعه در فعالیت هسته‌ای کشورمان به مردم خبر می‌دهد؟!
    پنجم: در توافقنامه لوزان تعهد کرده‌اند که از حدود 20 هزار سانتریفیوژ فعال فقط تعداد 5060 دستگاه آنهم از نوع IR-1 که نسل اول سانتریفیوژهاست در تاسیسات نطنز استفاده شود و متعهد شده‌اند دستکم برای مدت 10 سال از سانتریفیوژهای پیشرفته مدل‌های 2 و 4 و 5 و 6 و 8 که دستاورد دانشمندان هسته‌ای کشورمان است استفاده‌ای نشود! آیا می‌توان از این تعهد که به معنای از دست دادن دستاوردهاست با عنوان دستاورد لوزان یاد کرده و به آن افتخار کرد؟!
    ششم: ایران در توافق لوزان متعهد شده است که حداقل برای مدت 15 سال ذخایر اورانیوم غنی شده خود را از 10 هزار کیلوگرم کنونی به 300 کیلوگرم کاهش دهد و 9700 کیلوگرم دیگر را اکسیده کرده و از تیپ اورانیوم غنی شده خارج کند، آیا کاهش 9700 کیلوگرم اورانیوم غنی شده از ذخایر کشورمان که حاصل زحمات شبانه‌روزی و ایثار و شهادت دانشمندان هسته‌ای است، درخور تقدیر است یا...؟!
    هفتم: فقط نیم‌نگاهی به متن توافق لوزان به وضوح نشان می‌دهد امتیازاتی که ایران سخاوتمندانه تقدیم حریف کرده است، شفاف و قابل اندازه‌گیری است اما، آنچه  حریف بر عهده گرفته است، مبهم، چندپهلو و تفسیرپذیر است به گونه‌ای که «وعده نسیه» گویاترین تعریف برای آن است.
    هشتم: قرار بود و مسئولان هسته‌ای بارها اعلام کرده بودند که هیچ توافقی را بدون لغو همه تحریم‌ها نمی‌پذیریم. ولی در متن توافق لوزان اولا؛ سخن از تعلیق در میان است و نه لغو، ثانیا؛ فقط بخشی از تحریم‌ها تعلیق می‌شود، ثالثا؛ همین تعلیق نیز قرار است در فاصله 10 تا 15 ساله صورت پذیرد و رابعا که از همه بااهمیت‌تر است این که تعلیق بخشی از تحریم‌ها به گزارش آژانس و راستی‌آزمایی تعهدات ایران موکول شده است و درباره بند اخیر گفتنی است که؛
    الف: آژانس طی 12 سال گذشته علی‌رغم همه بازرسی‌ها و اطمینان از صلح‌آمیز بودن فعالیت هسته‌ای کشورمان حاضر به تأیید آن نشده است.
    ب: از متن توافق برمی‌آید و پذیرش اجرای پروتکل الحاقی - بازرسی از هر مکان در هر زمان- نیز حاکی از آن است که این بازرسی‌ها تحت عنوان PMD- ابعاد احتمالی نظامی- صورت می‌پذیرد، یعنی آژانس باید اعلام کند که در فعالیت‌های نظامی ایران، هیچ نمونه‌ای که احتمال - دقت‌کنید فقط احتمال- بهره‌گیری از آن در سلاح هسته‌ای وجود داشته باشد، دیده نشده است! و این در حالی است که به قول خانم وندی شرمن بسیاری از موشک‌های ساخت ایران قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای دارند و باید نابود شوند! به بیان دیگر، گزارش آژانس از یکسو مشروط به آن است که از تولید موشک‌های بالستیک دست بکشیم و موشک‌های تولید شده را نابود کنیم و از سوی دیگر تعلیق تحریم‌ها مشروط به همین گزارش آژانس خواهد بود و از آنجا که آژانس موشک‌های بالستیک را تحت گزاره PMD ارزیابی می‌کند! تحریم‌های تعلیق شده نیز در اولین بازه زمانی مجددا برقرار خواهد شد. یعنی امتیازات را داده‌ایم و تحریم‌ها نیز به جای خود باقی مانده‌اند! آیا این، همان فرمول «برد-برد»! مورد نظر است؟!
    و گفتنی‌های دیگری که بعدها خواهیم نوشت

 

دکتر سیدباقر میرعباسی استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران

 

Top of Form

Bottom of Form

برداشتن یکباره تحریم‌ها دور از تصور است/ بعید است مذاکره کنندگان ایرانی به موضوع PMD تن داده باشند

دکتر میرعباسی در خصوص قید کردن موضوع PMD در بیانیه وزارت امورخارجه آمریکا گفت: آقای ظریف در طول دوران مذاکرات مصرانه این موضوع را تکذیب و اعلام می‌کرد که این موضوع جزو مذاکرات نیست و بر همین مبنا فکر می‌کنم آمریکایی ها قصد دارند طرف ایرانی را در موضع انفعال قرار دهند.

در خصوص متون منتشر شده از سوی تیم ایرانی و طرف آمریکایی درباره تفاهم‌نامه هسته‌ای بین ایران و 1+5 اظهار داشت:‌ شنیده‌ایم که تحریم‌ها برداشته می‌شود، اما اینکه گام به گام باشد یا به طور یکجا برداشته شود جای سوال است زیرا قرار بر این شده تا قطعنامه جدید در شورای امنیت صادر شده و همه قطعنامه‌های گذشته را ملغی کند، ولی اینکه در قطعنامه جدید الغای یکجای همه تحریم‌ها را داشته باشیم به نظر بعید می‌رسد.

خواست طرف ایرانی صدور قطعنامه‌ای جدید برای الغای یکباره همه تحریم‌هاست، اما با توجه به تجربه‌ای که در خصوص کشورهای دیگر درباره قطعنامه‌های شورای امنیت در گذشته وجود داشته، تصور می‌کنم که این موضوع بعید به نظر برسد.

این استاد دانشگاه در خصوص موضوع PMD (انحراف احتمالی برنامه‌های نظامی) نیز اظهار داشت: باید دید که در جلسات بین طرف ایرانی و 1+5 به خصوص تیم آمریکایی چه گذشته، اما با توجه به بیانات مقام معظم رهبری بسیار بعید است که طرف ایرانی تن به این موضوع داده باشد و قید کردن این موضوع در فکت‌شیت آمریکایی به نظرم شیطنت طرف آمریکایی می‌باشد، زیرا آقای ظریف در طول دوران مذاکرات مصرانه این موضوع را تکذیب و اعلام می‌داشت که این موضوع جزو بحث نبوده و بر همین مبنا فکر می‌کنم آنها قصد دارند طرف ایرانی را در موضع انفعال قرار دهند.

دنبال کردن برنامه‌های موشکی که جنبه دفاعی دارد جزو حقوق ماست و بعید می‌دانم طرف ایرانی این موضوع را در توافق‌نامه لحاظ کرده باشد.

وی همچنین در خصوص تفاوت‌های بعضاً آشکار و متناقض بین سند ایرانی و آمریکایی یادآور شد: قوه مجریه آمریکا در داخل، مخالفان زیادی دارد که از یک سو کنگره و از سوی دیگر لابی صهیونیستی است که در آمریکا دست بالا را دارند و دولت ناچار است که طرفین را از این توافقنامه راضی نگه دارد و شاید بیانیه موجود در همین راستا قابل ارزیابی باشد.



زارعی نماینده تهران در مجلس:

عبارات در بیانیه لوزان دو پهلو و قابل تفسیر هستند/زمان رفع تحریم‌ها نامشخص است

عبارات در بیانیه لوزان دو پهلو و قابل تفسیر هستند، گفت: در این بیانیه زمان مشخصی را برای برداشتن تحریم‌ها تعیین نکردند و این موضوع عملاً موکول به راستی‌آزمایی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی شده است

عملاً محدودیت‌هایی که برای برنامه هسته‌ای ما در توافقنامه ژنو پیش‌بینی شده بود، این محدودیت‌ها افزایش یافته است.

طبق این بیانیه رآکتور اراک باید منهدم شده و مجدداً بازطراحی شود، درباره فردو نیز در این بیانیه مقرر شده که هیچ نوع فعالیت غنی‌سازی نباید د ر آن انجام شود و هیچ نوع ماده شکاف‌پذیر در آن نباید باشد.

‌درباره تحقیق و توسعه نیز باید در مدت زمانی که مورد اختلاف نیز هست، هیچ‌گونه پیشرفتی را نمی‌توانیم داشته باشیم.

وی ملزم شدن ایران به اجرای پروتکل الحاقی در بیانیه مشترک را نیز مورد جدیدی دانست که نسبت به توافقنامه ژنو اضافه‌تر شده است و تصریح کرد: آنچه که در این بیانیه درباره تعهدات ایران ذکر و تنظیم شده به طور دقیق مطرح شده است اما متأسفانه تعهدات طرف مقابل که عمدتاً نیز تحریم‌ها هستند، کلمات و عبارات به صورت دو پهلو و قابل تفسیر ذکر شدند.

در این بیانیه زمان مشخصی را برای برداشتن تحریم‌ها تعیین نکردند و این موضوع عملاً موکول به راستی‌آزمایی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی شده است و از سویی دیگر باید این بیانیه قابل تفسیر به رأی است و این نگرانی را ایجاد می‌کند که در مرحله تدوین توافق دوباره اختلافات آغاز شود و مجبور شویم به این موارد تن دهیم که دقیقاً با خطوط قرمز مشخص شده مغایرت زیادی دارد.

در این بیانیه درباره تعهدات طرف مقابل گفته شده که بعد از راستی‌آزمایی توسط آژانس و امضای توافق نهایی، برخی تحریم‌ها تعلیق و برخی دیگر از بین می‌روند اما این موضوع به نحوی بیان شده که تحریم‌ها با هر گونه بهانه‌گیری می‌تواند مجدداً وضع شود ولی درباره تعهدات ما چنین چیزی وجود ندارد.

طبق این بیانیه مشترک ما می‌بایست تمام تعهداتمان را کامل انجام دهیم و حتی اگر یک درصد مورد ایراد آژانس قرار گیرد، کل تعهدات طرف مقابل که لغو تحریم‌هاست انجام‌پذیر نخواهد بود.؛ گفته شده شورای امنیت قطعنامه‌ای را تصویب خواهد کرد و قطعنامه‌های قبلی را حذف خواهد کرد، اما از نظر زمانی هیچ روشن نیست که چه زمانی این اتفاق خواهد افتاد و بایستی طرف مقابل درباره زمان لغو تحریم‌ها توافق کند.

ما نگرانی داشتیم که نباید توافق هسته‌ای دو مرحله‌ای شود، دو مرحله‌ای شدن درباره کلیات و جزئیات؛ وقتی این دو از یکدیگر جدا شوند، بعداً با مشکلاتی مواجه می‌شویم، به نظر می‌رسد این بیانیه مشترک راه را برای نگراش توافقنامه نهایی سخت می‌کند.

اظهارات متناقضی از طرف مقابل درباره تحریم‌ها و تعلیق آنان و تعداد سانتریفیوژها و تحقیق و توسعه با وجود آنکه هنوز 24 ساعت از انتشار این بیانیه نگذشته، شنیده می‌شود و متأسفانه مورد تکذیب تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای کشورمان نیز قرار نمی‌گیرد؛ این امر نشان می‌دهد که ما راه را برای ادعای جدید و تحمیل نظرات جدید باز گذاشتیم و قدری برای مرحله بعدی کار سخت‌تر شده است و به نظر می‌رسد لازم است در مرحله بعد تیم حقوقی که تسلط بر حقوق بین‌الملل داشته باشد و تسلط کاملی روی عبارات و کلمات نیز داشته باشد، حضور یابند.

گر چه متن منتشر شده شب گذشته یک بیانیه است اما در محتوای آن تعهداتی را برای نظام ایجاد کرده که در مرحله نگارش توافقنامه نهایی هسته‌آی تعهدات را الزام‌آور خواهد کرد.

 

اسماعیل کوثری نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی

تفاوت میان بیانیه منتشر شده میان ایران با 1+5 به دو زبان فارسی و انگلیسی باید هرچه زودتر تعیین تکلیف شود و وزارت امور خارجه پس از مقایسه و بررسی نتیجه کار را مشخص کند.

تیم مذاکره کننده ایران در مذاکرات هسته‌ای بسیار سستی کرده و آنچه که باید به آن دست پیدا می‌کرده محقق نشده و نتیجه کار قابل قبول نیست.

آنچه که امروز در بیانیه مشترک ایران و طرف مذاکره‌کننده آمده همان مسائلی است که طرف غربی از یک سال و نیم قبل و از زمان توافق ژنو آن را مطرح می‌کرده و تیم مذاکره‌کننده ایران در این مدت همه ملت ایران را سر کار گذاشته است.

اگر بگوییم که نسبت به یک سال گذشته تیم مذاکره‌کننده اقدامی در جهت منافع مردم اقدامی کرده‌اند چنین چیزی دیده نمی‌شود.

نتیجه نهایی و توافق نهایی در مذاکرات هسته‌ای باید در مجلس به تصویب برسد اما متن موجود یک بیانیه تلقی شده و یک اقدام اولیه تلقی می‌شود.

مجلس از زمان شروع به کار خود در هفته آینده مذاکرات لوزان و بیانیه منتشر شده در این مذاکرات را پیگیری و مورد بررسی قرار خواهد داد.

 

دکتر علیرضا زاکانی

 ضمن تشکر از تلاشهای جدی مذاکره کنندگان جمهوری اسلامی ایران در گفتگوهای فشرده اخیر، در این نوشتار سعی شده است با صرفنظر از نگاههای جناحی و حزبی و با رعایت انصاف به اجمال و مستدل به توافق لوزان پرداخته و مزایا و معایب آن را در کنار هم ببینیم تا کمک کار دولتمردان در ادامه مسیر و زمینه ساز برطرف کردن برخی اشکالات در متن نهایی شویم تا ان شاء الله در صورت توافق نهایی بیشترین برد را نصیب ملت رشیدمان نموده و با عبور از موانع ناجوانمردانه دشمنان انقلاب اسلامی با سرعتی بیشتر به قله های افتخار صعود کرده و از آلام و مشکلات موجود در جامعه بکاهیم، لذا این تحلیل می کوشد آنچه حاصل شده است را به اختصار و در نهایت خوش بینی، مبتنی بر متن اعلامی از سوی وزیر امورخارجه و گفته های افراد موثر دولت در مذاکرات و در بخشهای "تحلیل جزئیات بیانیه، فرصتها و تهدیدهای پیش رو" بیان نماید از این رو سعی خواهم نمود  - علی رغم میل باطنی ام -  از بیان واقع بینانه با توجه به گفتارها و بیانیه های طرف مقابل بویژه آمریکایی ها پرهیز نمایم تا لااقل توجه شود داده ها و ستانده های ما در این توافق تا اینجا در بهترین صورت متصور چه بوده است و چرا دشمنان قسم خورده ما بویژه آمریکایی ها تا این حد خوشحال و مسرور هستند.

الف) نقد بیانیه هسته ای و بیان قوت ها و ضعف های جزئیات آن

آنچه در جزییات می تواند مبنای نقد قرار گیرد، بررسی میزان رعایت چارچوبهای ترسیمی درون نظام ـ یا همان خطوط قرمز ـ برای مذاکرات با هماهنگی همه دست اندرکاران آن است.

اولین خط قرمز، تعیین نیازهای عملی کشور در صنعت هسته ای و پیش بینی رسیدن به آنها در توافق جامع بود که افق آن در میزان غنی سازی رسیدن به 190 هزار سو (قابلیت تفکیک تخلیص اورانیم 235 از 238) اعلام شده بود. قاعدتا می بایست در توافق منتشر شده، مسیر توسعه زیرساختها و آماده سازی امکانات برای آن دیده می­شد که متاسفانه باید گفت این ملاحظه رعایت نشده است. به عبارت دیگر تیم مذاکره کننده ایرانی پذیرفته است که با کاهش ظرفیت موجود سانتریفیوژ نصب شده از قریب 19 هزار سانتریفیوژ موجود در نطنز و فردو به 6104 سانتریفیوژ در این دو مرکز غنی سازی رسیده که در واقع با غیرفعال بودن هزار سانتریفیوژ آن در فردو ظرفیت ما به 5104 عدد سانتریفیوژ نصب شده و فعال در نطنز از نوع نسل اول کاهش خواهد یافت و طی ده سال زمان مورد توافق و اعمال محدودیت برنامه های هسته ای با انجماد و عدم رشد زیرساخت ها و توسعه صنعتی بخش هسته ای دیگر امکان بهره برداری و توسعه در بخش غنی سازی میسر نبوده و برخلاف ضرورت استقلال و خودکفایی ایران عزیز، هفت سال دیگر ـ پایان قرارداد با روسیه ـ نمی توانیم سوخت مورد نیاز راکتور بوشهر را با توان مورد نیاز داخلی 190 هزار سو - که در صورت تولید آن با نسل اول مورد توافق در بیانیه مشترک نیاز به توسعه زیرساخت و تولید، نصب و فعال سازی 150 هزار سانتریفیوژ داریم که با تاسف در توافق لوزان مقرر شده است ایران فقط باید 5104 ماشین نسل یک فعال در نطنز داشته باشد. - تامین کنیم چه برسد به اینکه دولت محترم بخواهد در مسیر تحقق عملی قانون الزام دولت به افزایش ظرفیت نیروگاههای هسته ای تا بیست هزار مگاوات برق که نیازمند سه میلیون و هشتصد هزار سو قابلیت تفکیک در کشور است مصوب مجلس و یکی از نتایج حاصله از تحقیق دو ساله انجام پذیرفته توسط یکی از موسسات وابسته به دانشگاه استنفورد آمریکا در سال 1353 تا 1355را  اجرایی نماید.

خط قرمز دوم حفظ تاسیسات آب سنگین اراک بود که خوشبختانه تا حدودی رعایت شده است چرا که اصل آن مورد قبول اما منوط به تغییر قلب راکتور و بازطراحی آن شده است، که زمان آن معلوم و مشخص نیست. لذا خوش بینانه با تغییر در تکنولوژی آن و تحمیل هزینه ای چند صد میلیاردی با تاخیری چندین ساله (تجربه تلخ راکتور 1000 مگاواتی بوشهر که تا پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن سال 1357 ، 85 درصد آن ساخته شده بود و با عهدشکنی آلمانی ها بالاجبار توسط روسی ها بازطراحی شد و قریب سه دهه تا بهره­برداری آن به تعویق افتاد.)  امکان بهره برداری آن فراهم خواهد شد.

خط قرمز سوم، حفظ فعالیت در تاسیسات صنعتی نطنز و فردو بود به این معنا که در آنها غنی سازی صنعتی یعنی تزریق گاز به سانتریفیوژ در مقیاس صنعتی انجام شود. باید گفت این الزام در مورد نطنز با حذف 65 درصد سانتریفیوژهای نصب شده - از جمله بیش از هزار سانتریفیوژ نسل دوم تا حدودی مراعات شده اما درباره فردو خیر. آقای ظریف رسما اعلام کرد که سایت فردو از کارخانه ای صنعتی به محل تحقیقات فیزیک هسته ای پیشرفته تبدیل می شود! به اعتقاد بنده این تغییر ماهیت از تعطیلی و پلمپ  آن نیز بدتر است؛ چراکه با برچیده شدن زیرساختهای صنعتی، در زمان مورد نیاز - مثلا نقض عهد طرف غربی -  تقریبا بازگشت در زمان مناسب غیرممکن بوده و نیاز به زمان و هزینه بسیار دارد. ضمن اینکه اساسا چرا برای تحقیقات دانشگاهی باید چهل متر زیر زمین و زیر کوهی نود متری رفت و بیش از صد و سی متر ضریب اطمینان برای دسترسی ایجاد نمود؟! آمریکایی ها و غربی ها مکرراً دلیل حساسیت خود را نسبت به تاسیسات فردو عدم امکان انهدام و زدن آن اعلام نمودند و این در حالی است که بنا بر این بیانیه علاوه بر انهدام بسیاری از زیرساخت های آن بدستان خودمان با تغییر ماهیت و دلخوش نمودن خود به ابراز لفظ تحقیقات فیزیک هسته ای پیشرفته بی دلیل هزینه گزاف و بالایی را به کشور تحمیل خواهیم کرد و در کنار آن خواست غربی ها و در راس آنها آمریکایی ها را در بالاترین سطح تامین خواهیم نمود. به راستی چرا با ملت رشید ایران صادقانه صحبت نمی کنیم؟

چهارمین ضابطه، به رسمیت شناخته شدن حق غنی سازی صنعتی برای ایران و امکان غنی سازی در داخل کشور بود که در حد کمی بیش از 5000 دستگاه سانتریفیوژ محقق شده است. البته در این باره باید دقت شود که عدم توسعه ظرفیت غنی سازی صنعتی و نیز ارتقای فناوری دستگاههای مرتبط  به مدت بیش از ده سال، زنجیره تولید داخلی را از تامین کنندگان مواد اولیه تا قطعه سازان این صنعت از بین خواهد برد که البته در صورت ضرورت با صرف هزینه و زمان زیاد بازگشت پذیر خواهد بود.

خط قرمز پنجم، خارج نشدن مواد غنی شده از کشور بود که ـ با کاهش سقف انباشت حدود نه هزار کیلوگرم مواد 5 درصد موجود به سیصد کیلوگرم مواد 76/3 درصد و اکسید مابقی آن ـ مورد مداقه مذاکره کنندگان قرار گرفته است و این درحالی است که علاوه بر سقف پایین مورد توافق، برای توسعه و دانش هسته ای و ایجاد زمینه بهره برداری از این فن آوری در سایر حوزه ها از قبیل هوا و فضا، صنعت و دریانوردی و دیگر حوزه های صلح آمیز مرتبط به فن آوری هسته ای که نیازمند افزایش قابلیت و توانمندی سقف غنی سازی است، با این توافق در این جهت هم کشور خسران خواهد دید.

ششمین ضابطه برای مذاکره کنندگان آن بود که امکان تحقیق و توسعه در کشور چه در ماشین آلات چه در فناوری های مرتبط روز فراهم باشد که متن منتشر شده توسط وزیر امور خارجه کشورمان حاکی از مجوز توسعه در بخش ماشین های سانتریفیوژ تا سطح  ir-8  است؛ اما باید اذعان کرد، توسعه ماشین آلات و فناوری وقتی اثربخش خواهد بود که بتوان آن را در مقیاس صنعتی آزمایش نمود که متاسفانه امکان آن تا بیش از ده سال با این توافق فراهم نیست. هنوز فراموش نکرده ایم با اینکه در نسل  دوم ir-2 ما به تولید صنعتی رسیدیم و زنجیره 164 تایی آن در سالن s8 نطنز راه اندازی شد و در گود غنی سازی همین مرکز نیز هزار عدد آن نصب گردید لیکن بعلت گاز دهی به زنجیره 164 تایی و بهانه وجود ناخالصی در خروجی این ماشین ها جلوی گازدهی به هزار سانتریفیوژ نسل دوم نصب شده گرفته شد. علی القاعده بطور طبیعی بسیاری از اشکالات در مسیر تحقیق و توسعه ماشین آلات در مقیاس صنعتی آن رخ می نماید و در مدل آزمایشگاهی به ظرایف و اشکالات صنعتی آن نمی توان پی برد. علاوه براینکه متاسفانه این توافق بسیاری از ظرفیت های فکری با انگیزه از خدمتگزاری در این عرصه را محروم خواهد کرد چرا که زمینه تحقیق آزمایشگاهی بدون امتحان در مقیاس صنعتی انگیزه ای برای نیروهای پرتوان و دانشمند داخلی بجا نخواهد گذاشت و بی شک این سرفصل توافق را به عرصه ای نه چندان جدی تبدیل خواهد نمود و فراتر از آن با انجماد ده تا پانزده ساله صنعت غنی سازی، دانش هسته ای امروز ما که فاصله ای جدی با سطح دانش جهانی دارد را نیز حسب ظاهر ده یا پانزده سال ولی عملاً بعلت سرعت رشد دانش در رقابت جهانی، ده ها سال عقب نگه خواهد داشت.

خط قرمز هفتم، دو مرحله ای نشدن توافق به معنای عدم تفکیک کلیات از جزئیات بود. با ملاحظه مفاد بیانیه منتشر شده فهمیده می شود که این ضابطه رعایت نشده است؛ چراکه با تغییر اسم و پافشاری بر آن نمی توان از زیر بار مسمی شانه خالی کرد. متنی که حاوی کلیات و برخی جزئیات است و دائما از تعهدات الزام آور دوطرف صحبت می کند، نمی تواند تنها یک بیانیه مطبوعاتی مشترک باشد و قطعا توافقی البته امضا نشده است. مگر اینکه وزیر محترم امور خارجه بیان کند که همه جزئیات و کلیات همین است که منتشر شده و لذا تک مرحله ای است! که البته تاکنون برعکس آن را بیان کرده اند و این درحالی است که در بیانیه خطوط تعهدی دوطرف آورده شده است؛ یا جناب آقای عراقچی درباره بیانیه مطبوعاتی مشترک که در لوزان قرائت شد، گفتند" هیچ بار حقوقی ندارد ولی بار سیاسی دارد."

الزام هشتم، شفاف و غیرقابل تفسیر بودن توافق بود. نیازی به توضیح ندارد که این الزام با توضیحات متفاوت و متون مغایری که از سوی طرفین منتشر شده و هریک بر گفته خود تاکید دارد نمی تواند رعایت شده تلقی شود، هرچند ما متن اصلی را متن وزیرخارجه خود بدانیم که فعلا می دانیم ولی اشکال جدی متن مورد قبول جناب آقای ظریف هم این است که موضوعات و تعهدات ایران شفاف بوده ولی در خصوص تعهدات طرف مقابل مبهم و غیرشفاف نکاتی ذکر شده است که بی شک این موضوع مشکلات پیش رو را صدچندان خواهد نمود.

خط قرمز نهم، برگشت پذیر بودن تمامی تعهدات ایران بود. همانطور که گفته شد این خط قرمز درباره فردو و تغییر و کاهش اورانیم ذخیره شده در کشور اصلا رعایت نشده است و درباره سایر تعهدات نیز با زحمت بسیار میسر خواهد بود، چرا که جمع کردن سانتریفیوژها در نطنز و یا تغییر هسته راکتور اراک، برای شروع مجدد نیاز به سالها زمان دارد.

ضابطه دهم، عدم ورود به موضوعات غیرهسته ای است. اگرچه در متن منتشر شده از سوی وزارت خارجه ایران هیچ نشانه ای مبنی بر تخطی از آن به چشم نمی خورد ولی در اظهارات طرف مقابل نکاتی بسیار خطرناک مطرح شده است که زمینه ساز ورود غیرمسوولانه آنها به سمت سایر حوزه های اقتدار نظام اسلامی است. این نکات نیازمند پاسخ قاطع مقامات دولتی و تیم مذاکره کننده ایرانی و اقدامات عملی باطل نمودن اظهارات و دسیسه های محور غربی است که با کمال تعجب مذاکره کنندگان ایرانی منفعلانه در داخل کشور به رد ظاهری اظهارات طرف غربی پرداخته و از مردم درخواست اعتماد به خودشان را می نمایند بدون اینکه در سطح مجامع بین المللی تحرکی در مقابل این گزافه گویی ها داشته باشند.

خط قرمز و الزام یازدهم شفافیت در چارچوب معاهدات بین المللی و حفظ چارچوب امنیتی و منافع ملی است که در این خصوص نیز به هیچ وجه در بیانیه رعایت مصالح و قانون صورت نگرفته است، بطوری که در این توافق با قبول موقت پروتکل الحاقی و وعده تصویب آن و بالاتر از آن قبول چارچوب های نظارتی سخت گیرانه و ویژه برای سالیان طولانی ضمن ایجاد زمینه بهانه جویی بدست دشمنان این کشور عملاً مصالح امنیتی جامعه را نادیده انگاشته و ضررهای بسیاری را  متوجه کشور خواهد نمود.

خط قرمز دوازدهم ـ که عملا مهمترین مطالبه مردم از مذاکره کنندگان نیز بوده و هست ـ لغو یکجای تمامی تحریمهای ظالمانه علیه ملت ایران آنهم بصورت جزئی از توافق و نه نتیجه آن است؛ به این معنی که لغو تحریمها منوط به اقدامات ایران نباشد و همزمان با اجرای تعهدات ایران تحریمها لغو گردد. از آنجاکه هنوز زمان اجرای تعهدات دوطرف مشخص نشده است، با اعتماد به اظهارات مقامات مذاکره کننده خود و نیز قول صریح رییس جمهور محترم، خوش بینانه می پذیریم که این اتفاق رخ خواهد داد. اما نمی توانیم تردیدهای جدی خود را در این باره اظهار نداریم که لغو تحریمها را مشروط به راستی آزمایی انجام تعهدات ایران کرده اند و متاسفانه متقابلاً تضمین انجام رفع همه تحریم های هسته ای و لغو قطعنامه های ظالمانه شورای امنیت در بیانیه مبهم بوده و ناظر بی طرفی نیز برای ارزیابی طرف غربی در عمل به وعده ها و توافقات فیمابین معلوم نشده است؛ در حالی که آژانس که ارتباط نادرست آن با آمریکا و متحدان غربی او معلوم است می بایست انجام تعهدات ایران را تایید نموده و سپس تحریم ها لغو شود.

ب) فرصتها و بایدها پیش رو؛

مهمترین نکته ای که باید به آن توجه کرد، ضرورت توجه همه مسوولان به نقش بی بدیل رهبر معظم انقلاب در این مسیر است. انجام مذاکراتی چنین سخت و سنگین بدون راهنمایی های دقیق و بیانات علنی قاطع، هوشمندانه و منطقی ایشان، قطعا هیچ دستاوردی ـ چه حداکثری از دید موافققان توافق و چه حداقلی از دید منتقدان آن ـ برای ملت ایران به دنبال نمی داشت و در آینده نیز نخواهد داشت؛ لذا شکر این نعمت بر همه مسوولان و مردم ـ خصوصا تیم مذاکره کننده ـ لازم است.

نکته دوم، شفاف شدن بیش از پیش دلایل بی اعتمادی مردم ایران به هیات حاکمه آمریکاست. اگر قرائت مذاکره کنندگان خود از بیانیه را بپذیریم که در این نوشتار بنا را خوش بینانه بر آن گذاشتیم، تناقض گفتار و رفتار آمریکایی ها از دقایقی پس از اعلام توافق عملا به معنی دروغگویی و عهدشکنی آمریکایی ها خواهد بود و چهره کریه شیطان بزرگ را آشکار تر نموده است.

نکته سوم، شفاف شدن دروغگویی چندین ساله دشمنان ملت ایران مبنی بر ساخت سلاح هسته ای توسط جمهوری اسلامی ایران است؛ چراکه به زعم آنها اگر ایران سلاح هسته ای را بازدارنده می دانست و به دنبال آن بود قطعا به هیچ قیمتی حاضر به عبور از آن نبود علاوه براینکه بازرسی های فراقانونی آنها نیز هیچ چیز را برای بهانه جویی بدست دشمنان کینه توز مردم مسلمان ایران بویژه آمریکا نداد و سندی بر صداقت و حقانیت نظام اسلامی شد.  این مقطع نیز با شفاف سازی و ابهام زدایی فرصت جدی برابر انقلاب اسلامی در اشاعه قدرت نرم در سراسر جهان را بیشتر از گذشته فراهم نموده که باید آن را غنیمت شمرد و از فضای موجود بهره جست.

نکته چهارم الگو شدن ملت ایران در ارائه مدل موفقی از مقاومت در پیشگاه ملتهای مستضعف و مسلمان منطقه و جهان است. ایران اسلامی به موازات پیشبرد اهداف الهی و انسانی خود در کمک به مستضعفین عالم و مواجهه با مستکبرین، توانست آنها را وادار به پذیرش حق پیشرفت هسته ای خود نماید؛ اگرچه سرعت آن کند میشود که در این خصوص می بایست حداقل محدودیت را با شفاف سازی منطقی  و اطمینان آور پذیرفت.

نکته پنجم اینکه کشورهای غربی با به رسمیت شناختن حق غنی سازی برای ایران، عملا ایران را به عنوان یک قدرت برتر هسته ای پذیرفته اند و این فرصت مناسبی برای دولت است تا کشورمان را در مجامع بین المللی خصوصا شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی در جایگاه شایسته خود بنشاند. تلاش برای عضویت دائم ایران در شورای حکام حداقل اقدام در این راستا ارزیابی می شود.

نکته ششم فرصتی است که برای مجلس شورای اسلامی فراهم شده تا مبتنی بر اصول 77 و 125 قانون اساسی، قبل از امضای این توافق الزام آور بین المللی آن را تدقیق و تصویب نماید. اگر ورود مجلس در زمان مذاکرات به هر دلیلی پذیرفته نمیشد، در تعیین جزئیات توافق ـ خصوصا بحث اجرای پروتکل الحاقی و سایر تعهدات ایران ـ ورود مجلس هم عین قانون اساسی و یک ضرورت است و کمک کار دولت نیز خواهد بود؛ لذا تشکیل کمیته ای تخصصی برای این موضوع در مجلس برای سه ماه آتی و تعیین دقیق تعهدات ایران و طرف های مقابل در مجلس برابر اصل 77 و بخصوص 125 قانون اساسی و تفسیر شورای محترم نگهبان از آن بسیار ضروری است.

نکته هفتم که به نظر بنده بسیار مهم است آنکه آسیب اجتماعی ناشی از به رای گذاشتن حق هسته ای ملت ایران در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم در این بیست ماه با تدبیر رهبر معظم انقلاب بازسازی شده و لزوم برخورداری ایران از فن آوری صلح آمیز هسته ای مجددا به خواسته و شعار قاطبه مردم ایران با هر گرایش سیاسی مبدل شده است. این امر را باید پاسداشت و بر آن تاکید ورزید.

نکته هشتم، بی شک بخشی از کوتاه آمدن حداقلی نظام سلطه در توافق مربوط به آن حرکت جدی و الهام بخش در حمایت از حرکت های مردمی الهام گرفته از انقلاب اسلامی در مقابل دولت های دست نشانده آمریکا و یا تروریسم دولتی و غیر دولتی مورد حمایت آمریکا و متحدانش در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقاست که باید آن را پاس داشت و به تقویت آن پرداخت.

نکته نهم فرصت کسب شده برای پیگیری جدی تر خلع سلاح هسته ای جهانی خصوصا قطع ید رژیم غاصب صهیونیستی از داشتن سلاح هسته ای است. آمریکا با داشتن هفت تا ده هزار کلاهک هسته ای و اسرائیل کودک کش با 250 تا 400 کلاهک هسته ای امروز در موضع مطالبه گری هستند در حالی که فرصت کسب شده باید محلی برای قیام عمومی کشورها و مجامع حقوقی در حرکت به سمت جهانی عاری از سلاح های هسته ای و کشتارجمعی قرارگیرد.

نقاط تهدید و نبایدهای مبتنی بر آنها

نکته اول در این باره، احتمال برآورد اشتباه و غلط دشمنان ملت ایران از نتیجه مذاکرات است که بخواهند وانمود کنند یا عده ای در داخل گمانه آنها را تقویت نمایند که فشار تحریم و زور عامل مذاکره از سوی ایران بوده است. حداقل پاسخ به این خیال خام، وضعیت اسفبار آمریکا و هم پیمانان منطقه ای آن است که برخی ملتها تنها با الهام گرفتن از الگوی انقلاب اسلامی اینچنین دست استکبار را زیر سنگ بیداری اسلامی قرار داده اند.

نکته دوم، احتمال غفلت از ساخت درونی کشور توسط مسوولان اجرایی کشور است که متاسفانه در بخشهایی از دولت اعتقاد و التزام عملی به سیاستهای اقتصاد مقاومتی و اقدامات جدی برای ایجاد مصونیت درون زاد و بی اثرکردن حربه دشمنان ملت رشید ایران دیده نمی شود.

نکته سوم، تنزل موضوع مذاکرات هسته ای به خواسته های جناحی و انتخاباتی است. زمزمه برگزاری جشن برای نتایج این مذاکرات از سوی حامیان دولت و همفکران سیاسی اش تنها در همین چهارچوب ارزیابی می شود چراکه اساسا خوشحال نشان دادن خودی ها از توافقی که بالاخره با دادن امتیازات بسیاری به دست آمده نمی تواند ذوق زدگی مفرط ایجاد کند و آدرس غلط به دشمن خواهد داد.

نکته چهارم، ضرورت پرهیز موافقان سیاسی دولت از جوزدگی مزمن و همچنین پرهیز مخالفان سیاسی دولت از ایجاد جو سرخوردگی و افسردگی است؛ چراکه نه از آرمانهای انقلاب کوتاه آمده ایم و نه کسی جسارت تدارک جام زهری دیگر را خواهد داشت. همچنانکه می توان گفت قطعا امکان رسیدن به توافق بهتر هم میسر بود و نتیجه کنونی براساس بضاعت این دولت بود و در ماه های آتی می بایست این کاستی توسط نمایندگان مجلس شورای اسلامی و سایر مسئولان منجمله مذاکره کنندگان هسته ای جبران شود. تداوم این دوگانه ذوق زدگی و سیاه نمایی، نتیجه ای جز دوقطبی سازی هلاک کننده منافع درازمدت ملت ایران به دنبال نخواهد داشت.

نکته پنجم آنکه احتمال جدی می رود نظام سلطه پس از لغو تحریمهای مرتبط با برنامه هسته ای ایران، همان تحریمها را مجددا به بهانه های واهی جدید نظیر نقض حقوق بشر، تروریسم و برنامه موشکی ایران احیا و به اجرا گذارد؛ این مساله ای است که باید مورد توجه همه مسئولان بویژه دولتمردان و تیم مذاکره کننده ما بوده و تضمین های لازم در خصوص جلوگیری از این شیطنت اخذ شود.

نکته ششم، عدم فضای شفاف و صریح و صادقانه در بیان واقعیت های تلخ و شیرین این توافق اولیه است که خود مشکلات جدی بعدی را ایجاد خواهد نمود. بیان نادرست برخی از اعضای تیم مذاکره کننده و بخصوص بیان ریاست محترم جمهوری در دستیابی به شعارهای انتخاباتی چرخش همزمان سانتریفیوژ با گردش چرخ کارخانجات و یا کسب همه خواسته های مشروع ایران در توافق سبب خواهد شد که هم زمینه فشار طرف غربی برای سه ماه آینده بالا رفته و توفیقات کم توافق را نیز کمتر نماید و هم با عملی نشدن وعده ها در آینده نه چندان دور میان مردم عزیزمان یاس و نا امیدی و در بین ملل جهان چهره مشعشع مردم شریف ایران را بعنوان یک شکست خورده ملکوک کند.

نکته هفتم، اعتماد مجدد و چند باره به طرف های مذاکره کننده  بویژه  آمریکاست. چرا در روند مذاکرات از شکاف بین شرق و غرب (روسیه و چین در مقابل آمریکا و سه کشور اروپایی) استفاده کافی نشد تا منافع بیشتری نصیب ایران شود؟ در توافق ژنو ما صادقانه به تعهدات خود عمل کردیم و طرف مقابل تعهدات کم خود را نیز ناقص انجام داد و به بهانه های مختلف از تعهداتش طفره رفت، لذا قابل تامل است که چرا تیم مذاکره کننده از گذشته عبرت نگرفته و مسیر درستی را برای محکم کاری و شفاف سازی درست و دریافت تضمین های اساسی انجام تعهدات طرف مقابل طی نمی نماید؟!

نکته هشتم، ریاست محترم جمهوری در نطق خویش صحنه رخ داده در توافقات را وفق مراد خواندند و آرزو کردند در سایر حوزه ها نیز با همکاری بین المللی مشکلات را مرتفع نمایند. این تحلیل نادرست و برداشت غیرواقع از اتفاق رخ داده در توافق اگر بخواهد به حوزه های دیگر مورد نظر نظام سلطه تسری یابد، راه مداخله جدی آنان را در ایران اسلامی، منطقه و جهان باز خواهد کرد لذا از ابتدا باید با واقع بینی مکر و حیله مزورانه آمریکا را دید و با خوش باوری شعار نداد و آرزوهای خویش را بعنوان دستاورد بر زبان نیاورد.

نکته نهم، ارتباط مستقیم رفع مشکلات کشور با تفاهم هسته ای و شرطی نمودن جامعه برای عدول از مواضع آرمانی دیگر به بهانه رفع مشکلات است؛ ضروریست مسئولان دولتی در اظهارنظرها و اقدامات خود دقت نموده و بی پروا مسیر مورد نظر دشمنان کشور و رسانه های بدخواه مردم رشید ایران را هموار ننمایند.  توجه به این نکته ضروریست که تیم مذاکره کننده با داشته هایی مذاکره کرد که ملت رشید ایران با هزینه زیاد به دست آورده است و خونهای مظلومی به پای پیشرفت فنی و صنعتی ایران در زمینه هسته ای ریخته شده است، لذا همگان باید بکوشند تا با پاسداشت عزت و عظمت ملت ایران و نگه داشت خون بهای پرداخته شده مسیر پیش رو را با نرمشی قهرمانانه به سمت آرمان ها طی نمایند.

در خاتمه ضمن آرزوی مجدد انجام توافق عادلانه و شرافتمندانه که حقوق ملت ایران و عزت ایشان حفظ شود معتقدم می بایست تیم مذاکره کننده به سوالات زیادی در خصوص دلایل عدم رعایت بسیاری از خطوط قرمز پاسخ داده و از بیان جملات کلیشه ای خودداری نمایند، گرچه مطمئناً ارائه توضیحات تفصیلی در افکار عمومی بخصوص نخبگان، رسانه ها و بویژه مجلس شورای اسلامی نیز مطالبه خواهد شد.

ناشناس!:

آژانس طی 12 سال گذشته علی‌رغم همه بازرسی‌ها و اطمینان از صلح‌آمیز بودن فعالیت هسته‌ای کشورمان حاضر به تأیید آن نشده است. از متن توافق برمی‌آید و پذیرش اجرای پروتکل الحاقی - بازرسی از هر مکان در هر زمان- نیز حاکی از آن است که این بازرسی‌ها تحت عنوان PMD- ابعاد احتمالی نظامی- صورت می‌پذیرد، یعنی آژانس باید اعلام کند که در فعالیت‌های نظامی ایران، هیچ نمونه‌ای که احتمال - دقت‌کنید فقط احتمال- بهره‌گیری از آن در سلاح هسته‌ای وجود داشته باشد، دیده نشده است! و این در حالی است که به قول خانم وندی شرمن بسیاری از موشک‌های ساخت ایران قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای دارند و باید نابود شوند! به بیان دیگر، گزارش آژانس از یکسو مشروط به آن است که از تولید موشک‌های بالستیک دست بکشیم و موشک‌های تولید شده را نابود کنیم و از سوی دیگر تعلیق تحریم‌ها مشروط به همین گزارش آژانس خواهد بود و از آنجا که آژانس موشک‌های بالستیک را تحت گزاره PMD ارزیابی می‌کند! تحریم‌های تعلیق شده نیز در اولین بازه زمانی مجددا برقرار خواهد شد. یعنی امتیازات را داده‌ایم و تحریم‌ها نیز به جای خود باقی مانده‌اند! آیا این، همان فرمول «برد-برد»! مورد نظر است؟!

ناشناس!:

در توافقنامه لوزان تعهد کرده‌اند که از حدود 20 هزار سانتریفیوژ فعال فقط تعداد 5060 دستگاه آنهم از نوع IR-1 که نسل اول سانتریفیوژهاست در تاسیسات نطنز استفاده شود و متعهد شده‌اند دستکم برای مدت 10 سال از سانتریفیوژهای پیشرفته مدل‌های 2 و 4 و 5 و 6 و 8 که دستاورد دانشمندان هسته‌ای کشورمان است استفاده‌ای نشود! آیا می‌توان از این تعهد که به معنای از دست دادن دستاوردهاست با عنوان دستاورد لوزان یاد کرده و به آن افتخار کرد؟!
ایران در توافق لوزان متعهد شده است که حداقل برای مدت 15 سال ذخایر اورانیوم غنی شده خود را از 10 هزار کیلوگرم کنونی به 300 کیلوگرم کاهش دهد و 9700 کیلوگرم دیگر را اکسیده کرده و از تیپ اورانیوم غنی شده خارج کند، آیا کاهش 9700 کیلوگرم اورانیوم غنی شده از ذخایر کشورمان که حاصل زحمات شبانه‌روزی و ایثار و شهادت دانشمندان هسته‌ای است، درخور تقدیر است یا...؟!

 

 

 


معنی ادب

| جمعه, ۷ فروردين ۱۳۹۴، ۱۰:۵۵ ب.ظ


نظم و ادب دو مورد از مهمترین وجوه تقوا و شاید مهمترین راه مبارزه با هوای نفس هستند. ادب نوعی نظم در رفتار و گفتار به حساب می‌آید. گاهی ممکن است رفتار خوبی داشته باشی ولی مؤدب نباشی، ولی اگر دائما چیزهایی را رعایت کردی با ادب خواهی بود. ادب یعنی هر زمان هر کاری که دلت خواست انجام ندهی


بی‌تفاوتی

| دوشنبه, ۳ فروردين ۱۳۹۴، ۱۱:۴۲ ب.ظ

کسی که نسبت به حق بی‌تفاوت است، هنگام مظلومیت جبهۀ حق، وجودش برای جبهۀ باطل مفید خواهد بود؛ و بی‌تفاوتی‌اش علیه جبهۀ حق تمام می‌شود. جبهۀ باطل همیشه در اقلیت و ضعف است و این بی‌تفاوت‌ها هستند که به آنها قدرت می‌بخشند.

وداع جانسوز امام علی با حضرت زهرا سلام الله علیها

| دوشنبه, ۳ فروردين ۱۳۹۴، ۱۱:۱۵ ب.ظ

امام علی علیه السلام : وَ مِنْ کَلَامٍ لَهُ علیه السلام رُوِی عَنْهُ أَنَّهُ قَالَهُ عِنْدَ دَفْنِ سَیدَةِ النِّسَاءِ فَاطِمَةَ علیها السلام کَالْمُنَاجِی بِهِ رَسُولَ اللَّهِ ص عِنْدَ قَبْرِهِ السَّلَامُ عَلَیکَ یا رَسُولَ اللَّهِ عَنِّی وَ عَنِ ابْنَتِکَ النَّازِلَةِ فِی جِوَارِکَ وَ السَّرِیعَةِ اللَّحَاقِ بِکَ قَلَّ یا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِیتِکَ صَبْرِی وَ رَقَّ عَنْهَا تَجَلُّدِی إِلَّا أَنَّ فِی التَّأَسِّی لِی بِعَظِیمِ فُرْقَتِکَ وَ فَادِحِ مُصِیبَتِکَ مَوْضِعَ تَعَزٍّ فَلَقَدْ وَسَّدْتُکَ فِی مَلْحُودَةِ قَبْرِکَ وَ فَاضَتْ بَینَ نَحْرِی وَ صَدْرِی نَفْسُکَ فَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ راجِعُونَ فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِیعَةُ وَ أُخِذَتِ الرَّهِینَةُ أَمَّا حُزْنِی فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَیلِی فَمُسَهَّدٌ إِلَى أَنْ یخْتَارَ اللَّهُ لِی دَارَکَ الَّتِی أَنْتَ بِهَا مُقِیمٌ وَ سَتُنَبِّئُکَ ابْنَتُکَ بِتَضَافُرِ أُمَّتِکَ عَلَى هَضْمِهَا فَأَحْفِهَا السُّؤَالَ وَ اسْتَخْبِرْهَا الْحَالَ هَذَا وَ لَمْ یطُلِ الْعَهْدُ وَ لَمْ یخْلُ مِنْکَ الذِّکْرُ وَ السَّلَامُ عَلَیکُمَا سَلَامَ مُوَدِّعٍ لَا قَالٍ وَ لَا سَئِمٍ فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلَا عَنْ مَلَالَةٍ وَ إِنْ أُقِمْ فَلَا عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اللَّهُ الصَّابِرِینَ.

امام على علیه السلام ـ در هنگام خاکسپارى فاطمه علیها السلام ـ : سلام بر تو اى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم، سلامى از طرف من و دخترت که هم اکنون در جوارت فرود آمده و خیلی زود به شما رسیده است‏ اى پیامبر خدا، صبر و بردبارى من با از دست دادن فاطمه علیها السّلام کم شده، و توان خویشتندارى ندارم امّا براى من که سختى جدایى تو را دیده ام، و سنگینى مصیبت تو را کشیده ا م ، شکیبایى ممکن است. این من بودم که با دست خود تو را در میان قبر نهادم، و هنگام رحلت، جان گرامى تو میان سینه و گردنم پرواز کرد(پس همه ما از خداییم و به خدا باز مى‏گردیم) پس امانتى که به من سپرده بودى برگردانده شد، و به صاحبش رسید، از این پس اندوه من جاودانه، و شبهایم، شب زنده دارى است، تا آن روز که خدا خانه زندگى تو را براى من برگزیند. به زودى دخترت تو را آگاه خواهد ساخت که امّت تو چگونه در ستمکارى بر او اجتماع کردند، از فاطمه علیها السّلام بپرس، و احوال اندوهناک ما را از او خبر گیر، که هنوز روزگارى سپرى نشده، و یاد تو فراموش نگشته است. سلام من به هر دوى شما، سلام وداع کننده ‏اى که از روى رضایت یا آزردگی سلام نمى‏کند. اگر از خدمت تو باز مى‏گردم از روى خستگى نیست، و اگر در کنار قبرت مى‏نشینم از بدگمانى بدانچه خدا صابران را وعده داده نمى‏ باشد


راحت طلبی

| دوشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۳، ۰۱:۰۲ ب.ظ

دینداری

| دوشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۳، ۱۱:۴۰ ق.ظ
استاد پناهیان:
تلقی جامعه از دینداری باید این باشد که دینداری کار سختی نیست. آنوقت اگر کسی دینداری کند دیگر مغرور نمیشود و عجب پیدا نمیکند و اگر کسی دینداری نکند احساس خسران و حسرت خواهدکرد، چون کار آسان و پرفایده ای را ترک کرده است. دینداری واقعا کار دشواری نیست؛ خداوند متعال خود فرموده اند: یرید الله بکم الیسر ...
BayanManavi.ir

هنراسلامی

| دوشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۳، ۱۰:۳۳ ق.ظ
استادپناهیان:
مهمترین راه برای رسیدن به هنر انقلابی و اسلامی، تربیت هنرمند مومن و انقلابی است. والا انواع نظارتها و سفارش کارها به هنرمندانی که از صمیم دل ایمان به انقلاب نداشته باشند، تقریبا هیچ فایده ای ندارد، و موجب تولید هیچ محصول عمیقی و تاثیرگذاری نخواهد شد. اثر هنری محصول وجود هنرمند است، نه گرایشهای سطحی او.
BayanManavi.ir